ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پایان جنگهای داخلی بسیاری از ساموراییها بیکار شدهاند. سامورایی جوانی (ایواشیتا) به امید لطف، سراغ طایفهی آیی میرود و وانمود میکند که قصد هاراکیری دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به این اقدام میکنند. پس از آن پدرخواندهی سامورایی (ناکادایی) که دخترش را نیز به همسری او در آورده، برای انتقام وارد عمل میشود.
"هری کیلمر" پس از چند سال دوری به ژاپن باز می گردد تا دختر ربوده شده دوستش "جورج" را نجات دهد.اما او در نهایت با "یاکوزا" مافیای بدنام ژاپن روبرو می شود و...