جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه‌هایی از گذشته و احتمالاً آینده‌اش می‌باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می‌رود تا آنچه را که می‌خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.

جیسون بورن مجبور می‌شود برای انجام یک عملیات از طرف سازمان سیا، به زندگی سابقش، به‌عنوان یه قاتل حرفه‌ای بازگردد تا زنده بماند.

«جان مکلین» (بروس ویلیس) به همراه یک مغازه دار مجبور می‌شود در بازی یک بمب گذار شرکت کند، اما در همین حال تمام نیویورک را برای پیدا کردن آن فرد زیر پا می‌گذارد.

رایان اونیل در این فیلم درنقش یک راننده فوق العاده حرفهای است که در فیلمهای سینمایی نقش بدلکار را بازی میکند. البته او به گروههای خلافکار و سارق نیز به عنوان راننده در تعقیب و گریزها کمک میدهد. پلیسی به نام درن به دنبال دستگیر کردن راننده است. راننده تصمیم دارد از این حرفه خداحافظی کند، اما پلیس میخواهد به هر شیوهای شده او را دستگیر کند. پلیس یک گروه خلافکار را مجبور میکند تا یک سرقت مشترک با راننده انجام دهند.

شش سال از اتفاقات قسمت اول گذشته است. اکنون «رالف» و «وانلوپ» با یکدیگر دوست هستند. آن‌ها یک روتر وای-فای پیدا می‌کنند و از طریق آن وارد یک ماجراجویی جدیدی می‌شوند ...

افسر پلیس «جان مکلین» (بروس ویلیس) برای استقبال همسرش به فرودگاه می‌رود، ولی در آنجا متوجه می‌شود که یک گروه تروریستی در پی اشغال فرودگاه و هواپیما ربایی هستند. او با آنها درگیر شده و سرانجام با کمک پلیس موفق به خنثی ساختن عملیات آنها می‌شود.

مایکل بعد از کنار گذاشتن بسکتبال همانطور که از کودکی برنامه‌ریزی کرده بود به سراغ بیس‌بال می‌رود اما موفقیت چندانی در این زمینه کسب نمی‌کند. حالا او تصمیم می‌گیرد به تیم بسکتبال لونی تونز کمک کنند تا درمسابقه مقابل بیگانگان پیروز شوند و…

«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد...

یک گروه تروریستی که اصل عملکرد آن‌ها بر روی اینترنت است وارد به مرکز کنترل کل نیویورک شده و به نوعی تمام تلویزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می‌آورد و دیگر هرگونه عکس‌العمل را از دیگران سلب می‌کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری‌های این گروه را دارد.

یک جنایتکار حرفه ای که دائماً در حال تغییر چهره است، با کم آب کردن بدن انسان ها می خواهد جلوی رشد انسان ها را بگیرد و روال طبیعی زمین را بر هم بزند …

سال ۱۸۵۰ است و مردم کالیفرنیا مبارزاتی را راه انداخته‌اند تا به ایالات متحد بپیوندند. «دون آلخاندرو د لا وگا» (باندراس) از توطئه‌ای باخبر شده که تعدادی از ثروتمندان اروپایی از آن حمایت مالی می‌کنند تا جلوی «ایالت» شدن کالیفرنیا را بگیرند و از این رو به نظر می‌رسد که شخصیت پنهانش، «زورو»، باید دوباره وارد میدان شود...