«سی.سی. بکستر» یک کارمند ساده است که در شرکت بیمه کار می‌کند. او برای بهتر شدن شرایط کاری و پیشرفت در آن، آپارتمان خود را در اختیار رؤسای بخشهای مختلف شرکت می‌گذارد تا آنها با معشوقه‌هایشان، ساعاتی را در آنجا مشغول باشند.

«جك ریپر» ژنرال روان پریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در امریکاست که در اقدامی خودسرانه تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رئیس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.

گروهى از سیاستمداران نابکار، روستایى ساده‏ لوحی به نام «جفرسن اسمیت» را انتخاب می‏کنند تا جاى سناتورى را که به تازگى درگذشته است بگیرد...

«الن» ( کلبر )، دختر نازپرورده‏ ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز» ( کانولى )، از ازدواج ناخواسته ‏اى که پدرش براى او ترتیب داده می‏گریزد. خبرنگار کارکشته‏ اى به نام «پیتر وارن» ( گیبل ) سر راه الن قرار می‏گیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک هم‏راه می‏شوند...