ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...

وقتی آقای هریگان فوت می‌کند، نوجوانی که با او دوست شده بود و کارهای عجیب و غریبی برای او انجام می‌داد، تلفن هوشمند آقای هریگان را پیش از دفن در جیب وی می‌گذارد و وقتی جوان تنها پیامی برای دوست مرحوم خود می‌گذارد، از دریافت پیامک برگشتی شوکه می‌شود.