«پروفسور هنری هیگینز» (هریسن) با رفیق زبان شناسش، «سرهنگ پیکرینگ» (هاید-وایت) شرط می بندد که می تواند دختر گل فروش و عامی لندنی، «الیزا دولیتل» (هپبرن)، را به خانمی متشخص بدل سازد که فصیح و بلیغ حرف بزند...

مادر مجرد فلورا در مورد اینکه با پسر نوجوان سرکشش، مکس، چه کند، سردرگم است. تلاش‌های او برای دور نگه داشتن پسرش از دردسر به یک گیتار آکوستیک قراضه، یک نوازنده لس آنجلسی به ته خط رسیده و صمیمیت برای این خانواده از هم پاشیده دوبلینی ختم می‌شود.