در پى حمله‏ ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده‏ ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می ‏پذیرد که برادرزاده‏ ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله‏ ى شاهزاده و خانواده‏اش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان می‏پیوندد و دل به «آنجلیکا» (کاردیناله)، دختر «دون کالوگرو» (استوپا) می‏بندد…

«ادى فلسن» ( نيومن )، بيلياردباز جوان اما كاركشته، هم‏راه ترتيب‏ دهنده‏ ى بازى‏هايش، «چارلى برنز» ( مكورميك )، به نيويورك میآيد تا با سلطان بيليارد، «مينسوتا فتز» ( گليسن )، به مبارزه بپردازد...

پاتريک بتمن يک جوان 26 ساله خوش قيافه، با هوش اما روانی و عاشق آدمکشی است. دلايل وی برای قتل عبارتند از حسادت بی پايان، عقده های روحی و مادی، تنفر و يا هيچ دليلی مگر جنون کامل. جنون او در طول اين فيلم افزايش می يابد و دست کم 20 نفر را بقتل می رساند از جمله همکاران، دوستانش و هر کسی ديگری که سر راه او قرار بگيرد يا اينکه مورد حسادت يا غضب او قرار بگيرد. تنها فردی که بنظر می رسد با او همدردی می کند منشی او جين است. در اکثر اوقات پاتريک نمی تواند بگويد که اين اتفاقات واقعی اند يا بخشی از يک لذت روانی هستند...

«جس» خودش را براي مسابقه ي دو مدرسه آماده مي کند. اما تنها کسي که مي تواند از او جلو بزند دختري تازه واردي به نام «لزلي» است. آن دو پس از مدتي با هم دوست مي شوند و مکاني اسرار آميز را در جنگل به نام «ترابيتيا» در نظر مي گيرند و خود را شاه و ملکه ي آن جا مي نامند...

آپولو کرید، رقیب سابق و دوست فعلی راکی، در مسابقه ای با ضربه ی چپ کوبنده ی بوکسوری غول پیکر از شوروی به نام ایوان دراگو (لوندگرن) بر زمین می افتد و می میرد. راکی نیز عنوان خود را می گذارد تا بتواند در مسابقه ای غیر رسمی با دراگوی آماتور، در خود شوروی شرکت کند.

«راکی» (استالون) هنوز غم از دست دادن همسرش را می‌خورد که سه سال پیش بر اثر بیماری سرطان درگذشته است. وقتی «میسن» (تارور)، قهرمان سنگین وزن بوکس، احتیاج پیدا می‌کند شهرت خود را احیا کند، کارگزارش به «راکی» پیشنهاد می‌دهد آن دو مسابقه‌ای نمایشی برگزار کنند...

در جنوب ایالات متحده آمریکا ، یک مرد نژادپرست ، به نام هانک ، عاشق یک زن سیاه پوست به نام لتیشیا می شود. هانک یک نگهبان زندان است که در بخش اعدام کار می کند و همسر اعدام شوهر لتیسیا را انجام می دهد. روابط بین نژادی هنک و لتیسیا منجر به سردرگمی و ایده های جدیدی برای این دو عاشق بعید می شود.

س از پیروزی راکی بالبوآ (سیلوستراستالونه ) بر دراگو ، او پی می برد که حسابدار نادرستش در معاملاتی که انجام داده ، نه تنها میلیون ها دلار از دست داده بلکه مالیات شش سال را هم نپرداخته است . راکی ناچار می شود تمام دارایی خود به استثنای باشگاه قدیمی اش را بفروشد . معاینه های پزشکی نشان می دهد که او به دلیل ضایعه های مغزی نمی تواند مسابقه بدهد . در این زمان او تامی ( تامی موریسون ) مشتزن جوان و بی نام و نشان را زیر پر و بال خود می گیرد و مربیش می شود . تامی پس از چند پیروزی محرمانه قراردادی با دوک ( تونی برتون ) ترتیب دهنده سرشناس مسابقات می بندد و مردم او را به جهت خیانت به راکی هو می کنند . سرانجام تامی به تشویق دوک ،در خیابان با راکی مبارزه می کند ، ولی شکست سختی می خورد .