دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه می‌کنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکه‌های روشنی روی مغز نمودار می‌شود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکه‌های نور می‌پردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان می‌گیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....

مارکوس و کوین کوپلند، دو برادر و مأمور اف‌بی‌آی، به‌طور تصادفی یک عملیات دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر را خراب می‌کنند. برای جلوگیری از اخراج شدن، مأموریتی را برای همراهی دو هم‌صحبت اعیانی به همپتونز می‌پذیرند. اما زمانی که دخترها در یک تصادف رانندگی از قیافه می‌افتند، از رفتن امتناع می‌کنند. مارکوس و کوین که گزینه دیگری ندارند، تصمیم می‌گیرند خود را جای خواهرها جا بزنند و از مردان سیاه‌پوست به زنان ثروتمند سفیدپوست تبدیل شوند.