«مارتی مکفلای» 17 ساله است و با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا میشود. این دانشمند در حال ساخت ماشین زمان است و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظهی امتحان ماشین زمان، مورد حملهی یک گروه تروریستی قرار میگیرند و «مارتی» که سعی میکند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل برمیگردد.
افسر پلیس «جان مکلین» (بروس ویلیس) برای استقبال همسرش به فرودگاه میرود، ولی در آنجا متوجه میشود که یک گروه تروریستی در پی اشغال فرودگاه و هواپیما ربایی هستند. او با آنها درگیر شده و سرانجام با کمک پلیس موفق به خنثی ساختن عملیات آنها میشود.
مامور بازنشته سیا به دست خلافکاران چینی افتاده که توسط اسقفی که اورا آموزش داده است اجیر شده است و سعی دارد از چنگ آنها فرار کند
«جیمز باند» (مور) و یک جاسوسه ی روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...
تام مولن مدیر عامل ثروتمند یک شرکت هواپیمایی کوچک است که زندگی اش با دزدیده شدن پسرش توسط تعدادی آدم ربا بهم می ریزد. آدم رباها توسط ایمیل با تام تماس گرفته و تقاضای دو میلیون دلار باج می کنند.
جک رایان (بن افلاک) تحلیل گر سازمان سیا باید به فکر خنثی کردن برنامه های یک فرقه تروریستی باشد که می خواهند یک بمب اتمی را در یک استادیوم فوتبال منفجر کنند، هدف آنها این هست که روسیه و امریکا وارد یک جنگ تمام عیار اتمی بشوند...
کریس جانسون (نیکلاس کیج) شعبدهبازی در یک هتل کوچک در لاس وگاس است. او از تواناییاش در دیدن دو دقیقهٔ بعد زندگی خود استفاده میکند تا در بازیهای شرطبندی کوچک برنده شود. او در یک عملیات دزدی با هدف قتل دو نفر، که باید کشته شوند، از قتل جلوگیری کرده و اسلحه را از دزد میگیرد. اما به خاطر این که فکر میکنند اسلحه به او تعلق دارد تحت تعقیب قرار میگیرد. با استفاده از تواناییاش میگریزد و…