اوئن ترزدی” (فاندا) فرماندهی دژآپاچی، یکی از دورافتاده‌ترین پادگان‌های نظامی در آریزونا را برعهده می‌گیرد. او با سرخ‌پوستان رفتاری تحقیرآمیز دارد، به هنگام عبور قبیله‌ای آپاچی به مقصد مکزیک، به آنان فرمان بازگشت می‌دهد، اما در مبارزه‌ای که در می‌گیرد، سواره نظام تحت فرماندهی او به کلی از بین می‌رود…

"جان چیسام" به عنوان یکی از بنیانگذاران شهر لینکولن، با آمدن "لاورنس مورفی" به مقاصد سوال برانگیز به فروشگاه، بانک و زمینهای شهر به شدت نگران می شود. او به همراه یکی از مزرعه داران درستکار تلاش می کنند با استفاده از قانون در مقابل "مورفی" قرار بگیرند اما او قانون را بدست دارد و...

هنگامی که یک قانون شکن متوجه می شود دشمنش از زندان آزاد شده، باند خود را برای انتقام از وی متحد می سازد.

در سال ۱۸۷۵ در یک دهکده ی کوچک در نیومکزیکوی آمریکا غریبه ای ناشناس که دست بندی عجیب بر دست دارد وارد شهر می شود به همه ی ساکنان دهکده هشدار میدهد که خطری بزرگ آنها را تهدید می کند و آن هم حمله بیگانگان فضایی است. به زودی بیگانگان به دهکده حمله می کنند و حالا این غریبه ی ناشناس تنها امید مردم است. او با کمک کلانتر و گروهی از مردان مسلح سعی می کند تا به هر شکل ممکن از محل زندگی خود در برابر تهدید فرازمینی ها مراقبت کنند...