هیولاها تصمیم میگیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها میشود و...
چیف برودی (روی اسچیدر ) کلانتر شهر ساحلی است که به تازگی در آنجا دختری هنگام شنا گم شده. با پیدا شدن جسد دختر که بصورت وحشیانه ای کشته شده چیف به دنبال علت مرگ اوست و به وجود کوسه در ساحل مشکوک است. با حرفهای سرمایه داران شهر که ساحل منبع درآمد آنهاست و وجود کوسه را در ساحل غیر ممکن می بینند، شک او برطرف میشود اما با کشته شدن پسر بچه ای دیگر …
یک برادر و خواهر در حین رانندگی از دانشگاه به خانه از طریق یک طبیعت دور افتاده با موجودی گوشتخوار در میانه سرخوشی غذا خوردن تشریفاتیاش روبرو میشوند.
چهار مسافر در حین اردو زدن در منطقهای دورافتاده از صحرای موهاوه با پدیدههای تهدیدآمیزی مواجه میشوند.