سرخ پوستان کومانچى حمله ‏ور می ‏شوند و بیش‏تر اعضاى خانواده‏ ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل می ‏رسانند. پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر )، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخ‏پوست‏ها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچک‏تر خانواده « دبى »، ادامه می‏دهند.

فرانک ت. هاپکینز (مورتنسن)، افسر سواره نظام امریکا، در ملاقاتی در نیویورک، با عزیز (الکسی – مال) آشنا می شود که یکی از دستیاران شیخ ریاض (شریف)، عربی ثروتمند است. شیخ صحبت قابلیت های هاپکینز را شنیده و مایل است که او در اقیانوس آتش (مسابقه ی اسب دوانی سالانه ای که شرکت کنندگانش مسافتی سه هزار مایلی را از عربستان تا عراق می پیمایند) شرکت کند…