محله چینی ها شاهکاری است سرشار از ادای دین های ریز و درشت به رمان سیاه و بخصوص ریموند چندلری که اتفاقا فیلم با نگاه به رمانی از او ساخته شده. ولی فیلم پولانسکی تفاوت ساختاری مهمی با قالب داستان سیاه دارد: بازی های فیلم چشمگیر است؛ حتی جان هیوستن پا به سن گذاشته، حتی خود پولانسكی كه سروكله اش تنها برای لحظاتی در فیلم پیدا میشود! جوایز: نامزد مهمترین جوایز اسکار و برنده اسکار بهترین سناریو، برنده جوایز اصلی گلدن گلاب، برنده جوایز اصلی بفتا، و جزء ده فیلم برتر سال از نگاه تایم.زنی به «جیک گیتس» (جک نیکلسون)، کارآگاه خصوصی، مراجعه و ادعا می‌کند که همسرش «هالیس مارلی» (دارل زوئرلینگ) که ریاست منابع آب شهری را بر عهده دارد با دختری جوان رابطه دارد. گیتس، هالیس را زیر نظر می‌گیرد و از او و آن دختر نوجوان عکس می‌گیرد، اما بدون آنکه خود بخواهد این عکس در روزنامه ها چاپ می‌شود و پس از مدتی کوتاه هالیس به قتل می‌رسد...

«کلرنس وورلی» (اسلیتر)، فروشنده ی خیر اما بی قابلیت با دختر ملیحی به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش می شود. حتی وقتی «کلرنس» می فهمد که «آلاباما» در واقع از رئیسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمی شود. «آلاباما» واقعا مایل است با «کلرنس» بماند ولی مطمئن است که رئیسش، «درکسل» (اولدمن) از این ماجرا زیاد خوشحال نخواهد شد...

فیلم مجموعه‌ای از خرده‌روایت‌ها است که در طول یک شب برای تاکسی‌ها و مسافرانشان در پنج شهر متفاوت رخ می‌دهد: لس‌آنجلس، نیویورک، پاریس، رم و هلسینکی.

داستان به هالیوود و سال ۱۹۴۷ باز می‌گردد. جایی که راجر رابیت، ستاره فیلم‌های نقاشی متحرک نسبت به وفاداری همسرش، جسیکا تردید دارد. رئیس کمپانی تهیه‌کننده فیلم‌های او، به یک کارآگاه خصوصی به نام ادی مأموریت می‌دهد شواهدی علیه جسیکا جمع‌آوری کند تا راجر را به جدائی از همسرش قانع کند. ادی عکس‌هایی از جسیکا در کنار یکی از ثروتمندان بزرگ شهر، ماروین می‌گیرد. راجر با دیدن عکس‌ها به شدت عصبانی می‌شود و همان شب ماروین به قتل می‌رسد. قاضی دوم به این نتیجه می‌رسد که راجر قاتل است و حکم بازداشت او را صادر می‌کند. اما… همچنین سکانس پایانی فیلم یکی از نقاط عطف تاریخ سینما به حساب می‌آید چرا که در تلفیق صحنه‌های نقاشی متحرک با زنده، بسیاری از شخصیت‌های محبوب دهه ۱۹۴۰ مثل «باگزبانی»، «بتی‌بوپ»، «میکی ماوس»، «دانلد داک»، «وودی وودپکر» و «پینوکیو» را گرد هم می‌آورد.

این فیلم داستان چند رابطه عاشقانه را بطور همزمان به تصویر می کشد...

یک ایستگاه پلیس شهر کوچک تبدیل به میدان نبرد میان یک قاتل حرفه ای، یک پلیس تازه کار و یک کلاهبردار می شود که در پشت میله ها پناه می گیرد و جایی برای فرار ندارد.