«جوترنر» (ردفورد) که برای یک بخش مخفی سیا در نیویورک کار می کند، برای افشای احتمالی اطلاعات، ادبیات تریلر و جاسوسی را بررسی می کند. روزی «ترنر» در بازگشت به محل کارش می بیند که همه ی هم کارانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند...

ایوا، یک رقصنده سابقه، اکنون روی صندلی چرخدار زندگی می‌کند و قادر به راه رفتن نیست. هنگامی که دوستش سوفی پیش از کریسمس یک روزشمار فرا رسیدن کریسمس قدیمی چوبی عتیقه به او می‌دهد، او متوجه می‌شود که هر پنجره شامل یک غافلگیری است که عواقبی در زندگی واقعی به همراه دارد: برخی از آن‌ها خوب، اما بیشتر آن‌ها بد... حالا ایوا باید بین رها کردن تقویم و دوباره راه رفتن انتخاب کند... حتی اگر این کار باعث مرگ اطرافیان او شود.