«فرانک لوکاس» (واشینگتن) راننده و محافظ یکی از رؤسای تشکیلات تبهکاری است که پس از مرگ رئیسش خیلی زود موقعیت خود را به عنوان وارد کننده ی درجه ی یک مواد مخدر در هارلم نیویورک تثبیت می کند. «ریچی رابرتس» (کرو) نیز پلیس درستکاری است که رهبری گروه ضربت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد و می کوشد تا جلوی فعالیت های تشکیلات «لوکاس» را بگیرد...
نیویورک. پلیس درستکار، «فرانک سرپیکو» (پاچینو)، به هیچ ترتیبی با فساد هم کارانش نمی تواند کنار بیاید...
جکی براون مهماندار هواپیمایی است که پول های یک فروشنده اسلحه را جابه جا می کند. وی در یکی از ماموریت های خود توسط دو نفر از مامورین پلیس دستگیر می شود. آنها از وی می خواهند که با آنها همکاری کرده و باعث دستگیری فروشنده اسلحه و در نتیجه آزادی خود شود. جکی می داند که درصورت لو دادن حتی نام رئیس خود، زنده نخواهد ماند. در این میان با مکس چری آشنا می شود که ضمانت وی را برای آزادی از زندان بعهده گرفته است. حال جکی باید نقشه ای برای رها شدن از دست مامورین پلیس و فروشنده اسلحه بیابد.
یک سارق بانک بعد از ۱۰ سال از زندان آزاد می شود. او سعی دارد از یک مددکار احتماعی کمک بگیرد، اما توسط یک پلیس پیر که از گذشته او را می شناخته مورد تهدید قرار می گیرد و ...
تريلري تلفني، که بايد آن را ادامه ي امروزي نمونه هاي کلاسيک اين ژانر مثل « ببخشید، شماره اشتباه گرفتید» (آناتول ليتواک، 1948) محسوب کرد. امتياز اصلي در به روز کردن موفق قراردادهاي ژانر را بايد نه به اليس کارگردان، بلکه به لري کوئن نويسنده ي داستان مبناي فيلم نامه به عنوان مؤلف واقعي فيلم داد. ـ داستان: لس آنجلسی. جواني به نام «رايان» (اوانز) از طريق تلفن هم راه خود، به طور اتفاقي، در جريان ربوده شدن «جسيکا مارتين» (بيسينگر) قرار مي گيرد. او با اين که نه «جسيکا» را مي شناسد و نه مي داند در کجا و براي چه گرفتار شده مي کوشد تا کمکش کند...
داستان زندگی خانواده ای که ساکن بخش جنوبی لس آنجلس هستند و شهر مذکور در آرامش پیش از طوفان جلسه دادگاهی پادشاه رادنی قرار دارد.