مردی (بروسلی) که سوگند خورده است از خشونت دوری کند، همراه عموزاده هایش در یک کارخانه یخ شروع به کار می کند. اما زمانی که آن ها یکی یکی بطرز مرموزی ناپدید می شوند، او مجبور می شود سوگندش را زیر پا بگذارد.

یک ماور سابق پلیس ( جت لی ) بخاطر اینکه به پدرش که یک تبهکار چینی بوده و نیز برادر کوچکترش اجازه داده که به سان فرانسیسکو فرار کنند به زندان می رود . پس از مدتی برادرش توسط یک گروه مافیایی به رهبری دلروی لیندو کشته می شود . لی از زندان می گریزد و به آمریکا می رود تا قاتل برادرش را یافته و از او انتقام بگیرد...