۵۷ سال از زمانی که «اِلن ریپلی» برای اولین بار با موجودات بیگانه روبرو شده می گذرد و سفینهٔ نجات حامل وی، او را در حالت خلسه (خواب مصنوعی) در خود نگاه می‌داشت و به‌صورت سرگردان در فضا چرخان است. بر روی کرهٔ زمین هیچ‌کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیارهٔ LV-426 را باور نمی‌کند. اداره‌ای که با نام «کمپانی» شناخته می‌شود، گروهی را مأمور می‌کند تا به LV-426 بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده‌شده قطع می‌شود و «کمپانی»، اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه‌ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-426 می‌فرستد….

داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و ...

شهری امریکایی، زمان حال. «پیشنس فیلیپس» (فیلیپ) در قسمت تبلیغات کارخانه ی سازنده ی لوازم آرایش هدیر کار می کند. او از تأثیرات مضر یک نوع کرم پوست مطلع می شود و کمی بعد، برای جلوگیری از افشای راز، به قتل می رسد. با این همه توسط یک گربه دوباره زنده می شود، در حالی که این بار دارای قابلیت های ادراکی و حسی و چابکی یک گربه شده است...