شاه جمشید مرده است و ضحاک جاه‌طلبی و طمع را جایگزین او کرده است اما متاسفانه اهریمن بر او تسلط پیدا می‌کند و تاریکی او تمام شهر را فرا می‌گیرد. در این میان، فریدون تحت فرمان کاوه علیه ضحاک قیام می‌کند تا انتقام پدر و مادرش را بگیرد...

بئو ولف جتگجو باید هیولایی بنام گرندل، که مردم شهر را قتل عام کرده، را شکست دهد و پس از آن نوبت به مادر گرندل میرسد که برای گرفتن انتقام پسرش باز می گردد.