«اسپیریت»، کره اسب نری است که در غرب بکر و دستنخورده به دنیا آمده؛ مادرش عاشق او است و نزد گلهٔ اسبهای وحشی که با آنها به اینسو و آنسو میدود، بسیار عزیز است. یک شب کاشفانی که به آن منطقه آمدهاند، او را اسیر میکنند و به سواره نظام آمریکا که در حال پاکسازی منطقه برای کشیدن خط آهن هستند میفروشند…
جیم نقشهای پیدا میکند که مسیر رسیدن به سیارهی گنج را نشان میدهد و برای رسیدن به جزیره به خدمهی کشتی فضایی و کاپیتان آملیا که درصدد دست یافتن به سیارهی گنج هستند، میپیوندد. جیم پس از چندی با جان سیلور دوست میشود که در آشپزخانهی کشتی مشغول به کار میشود اما جان یک روبات دزد دریایی است که در کشتی شورشی بزرگی به راه میاندازد.…
گارفیلد، گربهی خانگی که دارای شهرت جهانی است، از دوشنبهها متنفر است و به لازانیا علاقهی ویژهای دارد، در آستانه یک ماجراجویی بیرون از خانه دیوانهوار است! بعد از یک ملاقات غیرمنتظره با پدر مدتها گمگشتهاش - گربهی خیابانی ژولیده پولیده به نام ویک - گارفیلد و دوست سگسانش اودی مجبور میشوند تا از زندگی ناز و متنعم خود خارج شوند و در یک سرقت بالقوه مضحک و مخاطرهآمیز به ویک بپیوندند.
پس از آلوده شدن دریاچهی اسپرینگفیلد به خاطر سهلانگاری هومر، مقامات تمام مردم شهر را قرنطینه میکنند. هومر و خانواده نیز از اسپرینگفیلد فراری میکنند و راهی آلاسکا میشوند. اما وقتی متوجه میگردند که شهرشان در خطر است تصمیم میگیرند که برای نجات شهر دست به کار شوند و…
در این قسمت، میلو و کیدا دوباره با دوستانشان متحد میشوند تا پرده از اسرار شهر اسرارآمیز آتلانتیس بردارند…
مورچهای که از روزمرگی زندگیش خسته شده و دیگر دوست ندارد یک کارگر جزئی باشد بر حسب اتفاق وارد نقشهای میشود که کودتای نظامیهای کلونی هست در این حین نیز عاشق دختر ملکه میشود و…