یک بشقاب پرنده در حیاط پشتی یک حومه‌نشین مسن با مشکلات حافظه فرود می‌آید که با موجود بیگانه وحشت‌زده درون بشقاب پرنده ارتباط برقرار می‌کند.

بعد از سقوط فضاپیمایی در یک سیاره به ظاهر بی جان خدمه آن سعی در در شناخت بیشتر سیاره میکنند ، آنها به زودی متوجه میشوند که برای زنده ماندن باید هر چه زودتر سیاره را ترک کنند.

ادی براک پس از پشت سر گذاشتن ماجراجویی‌های پرزد و خورد با ونوم و همچنین باقی گذاشتن تکه‌ای از این موجود بیگانه، حال بازگشته تا با تهدیدی بسیار وحشتناک دست و پنجه نرم کند. تهدیدی که این بار ساکنین مرگبار سیاره ونوم را بر سرش خراب کرده است. تهدیدی بسیار خطرناک و غیرقابل تصور که به نظر می‌رسد پایان کار او و ونوم را رقم خواهد زد…