یک زن گدا یک شاهزادهٔ جوان را نفرین و او را تبدیل به یک دیو زشت میکند، زن جادوگر به وی یک آینهٔ جادویی که او را از حوادث مطلع میکند و یک گل رز میدهد که تا بیستویکمین سال تولدش شکوفه میدهد، او باید تا آن هنگام عشق واقعی را حس کند تا نفرین را بشکند، وگرنه تا پایان عمر همان جانور زشت باقی خواهد ماند…
مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمیگیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله میرود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او میگوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفتهاست، او نمیتواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند. نیتا موفق میشود کینای را پیدا کند اما آنان برای رسیدن به بالای آبشار و سوزاندن طلسم راهی سخت در پیش دارند…
فیلم بچههای جاسوس در مورد ماموران مخفی گریگوری و اینگرید است که عاشق هم شده و تصمیم میگیرند با یکدیگر ازدواج کنند. چندین سال بعد زمانی که آنها به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشوند، تنها کسانی که میتوانند آنها را نجات دهند فرزندان خودشان هستند.
یک شکارچی به دوران قبل از تاریخ فرستاده می شود. اما در آنجا او کاری که نباید را انجام می دهد و باعث می شود یک اتفاقات زنجیره ای بیفتد و همه چیز تغییر کند...