ادموند دانتس هدف یک توطئه شیطانی قرار گرفته و در روز عروسی‌اش به جرمی که مرتکب نشده دستگیر می‌شود. پس از ۱۴ سال حبس در زندان جزیره‌ای شاتو دیف، او موفق به فراری جسورانه می‌شود. حال، با ثروتی فراتر از رویاهایش، هویت کنت مونت کریستو را به خود گرفته و از سه مردی که به او خیانت کردند انتقام می‌گیرد.

گرینچ ناراحت و خشمگین است و فکر اینکه اهالی دهکده قرار است حسابی کریسمس امسال را خوش بگذرانند او را آزار می‌دهد. او نقشه‌ای می‌چیند تا تمامی تجهیزات جشن کریسمس را از دهکده بدزدد و خیالش راحت شود که مردم دهکده کریسمسی غمگین، خواهند داشت. بنابراین خودش را در نقش پاپانوئل جا می‌زند و…

ال اندرسون ناچار میشود جایگزینی برای گله دار خود که او را برای بیوستن به جویندگان طلا ترک کرده بود پیدا کند تا مراتع بالای 400 مایل خود را به او بسپارد. ان بترسون پیشنهاد میدهد تا از پسران مدرسه برای این کار استفاده کند. اندرسون از مدرسه بازدید میکندا اما بسران او را متقاعد نمیکنند. صبح روز بعد تعدادی از پسران مراتع اندرسون را به سوار کار نشان می دهند. اندرسون قابلیتهای پسر را برای اسبداری تسن میکند سیمارون با سردسته بسر بچه در گیر میشوند با وجود انکه اندرسون توانای های او را تائید میکرد اما به دلیل عصبانیت ذاتی اش او را بیرون میکند. و ناچار میشود گروه پسران را استخدام کند …

نیکولای دالچیمسکی، یک مامور دیوانه کا.گ.ب، دفترچه ای پر از اسامی ماموران مخفی کا.گ.ب «خوابیده» را که در دهه 1950 به ایالات متحده فرستاده شده بودند، می دزدد. این ماموران تکالیف خود را تحت هیپنوتیزم انجام دادند، بنابراین تا زمانی که یک بیت از شعر رابرت فراست به آنها گفته نشود، نمی توانند مأموریت خود را به خاطر بسپارند. دالچیمسکی به ایالات متحده فرار می کند و شروع به تماس با این عواملی می کند که اقدامات خرابکارانه علیه اهداف نظامی انجام می دهند.

داستان پویانمایی ماجراهای ایکابد و آقای تاد از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول بر اساس رمانی کودکانه به نام باد در میان درختان بید اثر سال ۱۹۰۸ نویسنده بریتانیایی، کنیث گراهام می‌باشد و بخش دوم بر پایه داستانی کوتاه به نام افسانه سوار بی‌سر به قلم نویسنده آمریکایی، واشینگتون ایروینگ، ساخته شده است…

"جیمز فردی" فرمانده نیروی دریایی آمریکا دستورات جدید دریافت می کند:با همراهی "دیوید جونز" یک شهروند بریتانیایی،کاپیتان "آندرس" تفنگداری سرسخت و گروهش،"بوریس واسیلوف" متحدی روسی و خدمه زیر دریایی اتمی به قطب شمال رفته و کارکنان یک ایستگاه هواشناسی را که در قله دنیا قرار دارد نجات دهند...