فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
تونی مونتانا (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش منی (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق الویرا (میشل فایفر)، دوست دختر رئیسش، می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند. دوستان بلندپایه و با نفوذ او در کوبا به مشکلی بر خورده اند که حل ان را به تونی می سپارند اما تونی نمی تواند انرا مرتفع کند. منی بدون اجازه او و پنهانی با خواهر تونی ازدواج کرده است. تونی خواهرش را خیلی دوست دارد و اجازه نمی دهد هیچ مردی با او رابطه برقرار کند. همزمانی این اتفاقات برای تونی بسیار گران تمام می شود…
دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه میکنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....
این فیلم اولین قسمت از سهگانه فیلمهایی در مورد مشغلههای جامعه فرانسوی است و داستان زن یک آهنگساز را روایت می کند که با مرگ شوهر و فرزندش دست و پنجه نرم می کند.
«ادوارد لوییس» ، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد.
هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین میفرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمیتواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق میشود تا شهر را از وجود هیولایی غولآسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…
فیلمی عاشقانه که فیلمنامه آن را النور برکستاین نوشته و امیل اردولینو انرا کارگردانی کردهاست.بازیگران اصلی فیلم پاتریک سویزی و جنیفر گری هستند. تقریباً یک سوم فیلم را صحنههای رقص در بر گرفتهاست. این فیلم نسبتاً با بودجه کمی ساخته شد اما فروش بسیار خوبی داشت. تا سال ۲۰۰۹ بیش از ۲۱۴۰۰۰۰۰۰ دلار در سرتاسر جهان فروش کردهاست و همچنین اولین فیلمی بود که بیش از یک میلیون نسخه از آن در شبکههای ویدویی به فروش رسید. این فیلم برنده اسکار 1988 بهترین موسیقی، برنده یک جایزه گلدن گلاب 1988 و نامزد 3 جایزه دیگر گلدن گلاب و جوایز متعدد دیگر نیز شده است. فرانسیس بی بی هوسمن دختر نوجوان هفده سالهای است که در تابستان 1963 برای گردش و مسافرت به همراه خانواده اش به شمال نیویورک میروند. پدرش یک دکتر است و از بی بی انتظار دارد که به دانشگاه برود و با یک دکتر ازدواج کند. بی بی با یک مربی رقص به نام جانی آشنا میشود....
یک دختر دبیرستانی سال بالایی وقتی میفهمد که برخی دوستان خوشگلتر و تودل بروترش لقب داف (دوست چاق و زشت) را به او دادهاند، دست به انقلاب طبقاتی اجتماعی میزند...