داستان فیلم به صورت موازی و فلش بک بین گذشته و زمان حال می‌گذرد. پنج خلافکار حرفه‌ای به نام‌های دین کیتون (یک رستوران دار که در گذشته پلیس بوده ولی اخراج شده)، وربال کیتز (یک چلاغ حقیر)، تاد هاکنی (یک تعمیرکار اتوموبیل)، مک منیس و فنستر، به صورت یک باند جنایی دور هم جمع می‌شوند و جنایات متعددی انجام می‌دهند که در یکی از این جنایات ...

غلاف تمام فلزی (به انگلیسی: Full Metal Jacket) فیلمی در ژانر جنگی ساختهٔ استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ (میلادی) است. واحد جذب نیروی نیروی دریائی ایالات متحد، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازه کار را می‌پذیرد و برای آنان نام‌های جدید انتخاب می‌کند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) می‌گوید، و با خشونت و بددهنی به آنان می‌فهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند.

این فیلم بر اساس کتاب منتخب نوشته شده توسط "هارپر لی" می باشد که داستان "آتیکوس فینچ"، وکیلی که در آلاباما جایی که در سال 1930 تبعیض نژادی همچنان بر پا بود زندگی می کند را به تصویر می کشد. این وکیل سعی دارد تا از مرد سیاه پوستی که متهم به تجاوز به یک زن سفید پوست است، دفاع کند ...

فیلمی در ژانر درام جنگی، ساخته الیور هرشبیگل محصول سال ۲۰۰۴ است. سقوط بر اساس کتاب پناهگاه هیتلر تراودل یونگه، کتاب تا آخرین ساعت ملیسا مولر، کتاب هیتلر یوآخیم فست، خاطرات آلبرت اشپر و ارنست-گونتر باده روایت شده است. سقوط دوازده روز آخر زندگی آدولف هیتلر یعنی از ۱۷ تا اواخر آوریل سال ۱۹۴۵ میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی او به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فروریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان آن پرده برمی‌دارد. سقوط از فیلم‌های پر هزینه تاریخ سینمای آلمان به شمار می‌رود. سقوط در اسکار ۲۰۰۴ نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان شد. امپایر این فیلم را در لیست صد فیلم برتر تاریخ سینمای جهان قرار داد ترجمه از رضا بهادری

کوین کاستنر در نقش یک سرباز آمریکایی بعد از شرکت در جنگ و نشان دادن شجاعت خود جایی را برای سکونت دور از مردم انتخاب می‌کند، به مرور زمان با سرخ‌پوست‌ها ارتباط برقرار می‌کند و عامل این ارتباط هم زنی سفیدپوست است که چند سرخ ‌پوست خشن در زمان کودکی پدر و مادرش را به قتل رساندند و حال وضعیت روانی مناسبی ندارد.

هیات سولاریس یک پایگاه بر روی سیاره‌ای که نشانه‌هایی از حیات هوشمند در آن دیده شده، برپا کرده‌اند، اما جزئیات در این مورد مبهم و رازآلود است. بعد از مرگ مشکوک یکی از سه دانشمند ساکن در پایگاه، شخصیت اصلی داستان به جای او فرستاده می‌شود...

«تامی» پس از گرفتن عفو مشروط، از زندان آزاد شده و پیش خانواده‌اش برمی‌گردد. او متوجه می‌شود که اهالی آن منطقه مجبور به ترک زمین و خانه‌هایشان شده‌اند و خانواده‌ی خودش نیز، آماده‌ی سفر به کالیفرنیا برای کار و ادامه زندگی است.

چیف برودی (روی اسچیدر ) کلانتر شهر ساحلی است که به تازگی در آنجا دختری هنگام شنا گم شده. با پیدا شدن جسد دختر که بصورت وحشیانه ای کشته شده چیف به دنبال علت مرگ اوست و به وجود کوسه در ساحل مشکوک است. با حرفهای سرمایه داران شهر که ساحل منبع درآمد آنهاست و وجود کوسه را در ساحل غیر ممکن می بینند، شک او برطرف میشود اما با کشته شدن پسر بچه ای دیگر …

در زندانی مجهز که در یک آزمایشگاه پژوهشی ساخته شده، ۲۰ مرد را در برابر دستمزدی ۴۰۰۰ مارکی گرد هم می آورند تا ۱۲ تن از آنها نقش زندانی و ۸ نفر دیگر نقش زندان بان را ایفا کنند. زندانی ها به سلول هایشان هدایت می شوند و باید به مقررات زندان گردن نهند و نگهبانان نیز به وظایف خود (بدون اعمال خشونت) عمل کنند.

سال ۱۹۵۱. لارا براون (جولیان مور) زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمانخانم دالووی بردارد. کلاریسا وان نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش ریچارد، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی ویرجینا وولف، کسی که رمان خانم دالووی را می نویسد، متصل هستند.

جورج کلاهبردار حقه بازسرقت واقعا بزرگ را مدیریت می کند. او به همراه برادرش، کن، فعال حقوق حیوانات لکنت زبان دارد، ومعشوقه‌اش واندا و برادرش اتو، قاتل شبه روشنفکر سابق سیا، موفق به سرقت الماس ها و جواهرات به ارزش 13 میلیون پوند می‌شوند. سپس جواهرات و الماس سرقتی به خوبی در یک مخفیگاه نگهداری می شود و پس از آن جورج می خواهد بیشتر واندا را ببیند. اما جورج یک بار دیگر برمی گردد الماس و جواهرات ارزشمند را می گیرد، زیرا به اتو اعتماد ندارد. وقتی متوجه می شود که او تنها کسی نیست که از الماس ها خبر دارد، مشکلات پیش می آید...../. مترجم : eagle 5000