دی پسر کنت دراکولا پادشاه افسانهای خون آشامها است . او نیمه خون آشام و نیمه انسان است زیرا مادرش انسانی معمولی بوده. دی به عنوان شکارچی خون آشامها به شکار خون آشامهای خبیث میپردازد...
دانشمندی در حال ساخت روباتی کوچک با پوشش کتان (شبیه پارچهی گونی) است و داستان با برخاستن روبات کوچکی (شماره ۹) در آینده شروع میشود. در طول فیلم بیننده از نابودی دنیا و انسانها توسط ماشینها و رباتهایی که توسط انسان ساخته شده آگاه میشود. به نظر میرسد در پایان دنیا جز برخی رباتهای فلزی تنها چند ربات با پوشش کتان وجود دارند که آنها نیز در هراس از رباتهای فلزی زندگی میکنند و شماره ۹ نام آخرین ربات کتانی است که بعد از سالها بیدار شده و به جمع این رباتها پیوسته است و در تلاش است تا دوستانش را نجات دهد و دلیل ساخت خود و دوستانش را متوجه شود. داستان ۹ پر از کلیدهایی است که بایستی توسط بیننده رمزگشایی شوند…
لیون اسکات کندی و کلیر ردفیلد، هفت سال بعد از وقایع راکون سیتی دوباره در یک فرودگاه با یکدیگر روبرو میشوند و باید در مدت ۴ ساعت خطر حمله بیوتروریستی به وقوع پیوسته در فرودگاه را خنثی نمایند…
دونن نوت بیشتر زندگیاش را به عنوان سرباز در میدانهای جنگ گذرانده. پس از پایان جنگ جهانی او به شهر الیمپیوس برای داشتن زندگی آرامی میرود و میفهمد که در تلاشی برای حفاظت از نسل انسانها در جنگهای آینده، نسلهایی از انسان بیوروید خلق شدهاند که احساسی ندارند و به همین دلیل نمیتوانند به دیگران آسیبی برسانند. وی نیز این موضوع را کشف کرد که تعدادی دوست ندارند با آنها زندگی کنند. بسیاری از انسانها با بیوریودها به عنوان گونهی پست برخورد میکنند و آنها را تهدیدی برای آیندهی خود میدانند. نظام کنترل انسانها در جستجوی بیوریودهایی است که فساد ایجاد کردهاند. دونن برای برقراری دوبارهی صلح در جهان انتخاب شده. در این راه او از معشوقهی قبلی خود، بریاریوس کمک گرفت. به ریا رئوس در جنگ قبلی بدنش را از دست داده بود و کشته شده بود و حالا به یک سایبورگ یعنی یک مغز در یک بدن مصنوعی تبدیل شده بود. و حالا انسانها باید برای بقای نسلشان تلاش کنند…
گروهی از بازماندگان راکون سیتی در صحرای نوادا در حال حرکتند و سعی دارند خود را به آلاسکا برسانند. آلیس به این گروه ملحق می شود و ...