"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام می‌کند، مشکلات شروع می‌شود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانه‌ها و غیره درمی‌آورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد می‌کنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را می‌رباید و او را وادار می‌کند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامی‌که سولوتزو خبردار می‌شود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشه‌هایش به باد می‌رود …

«مایکل کورلئونه» (آل پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (مارلون براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونه?» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگونگی رسیدن او به قدرت را نشان می‌دهد و اینکه مایکل چگونه در دادگاه به دفاع از خود در مقابل اتهامات می پردازد…

یکسال از زمانیکه دکتر جاناتان کرین « معروف به مترسک » که بطور اسرارآمیزی ناپدید شد و همچنین نقشه های راس برای نابود کردن شهر گاتهام توسط بتمن خنثی شد، گذشته است. اکنون با تلاشهای بروس وین، بتمن و کمکهای ستوان حیمز گوردون و یک بازپرس قضایی جدید به اسم هاروی دنت که قصد ازدواج با راشل را دارد، مردم شهر احساس آرامش می کنند. اما این وضعیت پایدار نمی ماند زیرا یک جنایتکار روانی و بسیار باهوش به اسم جوکر با نقشه هایش می کوشد تا آرامش شهر را بهم زده و هرج و مرج و رعب و وحشت را در شهر حاکم کند و با اینکار بتمن را به مبارزه بطلبد. بتمن با کمک هاروی می کوشد تا هر طور شده جوکر را متوقف ساخته و او را در چنگال عدالت قرار دهد اما جوکر …

داستان بر اساس زندگی واقعی و رویدادهای حقیقی هنری هیل، گنگستر مخوف سابق را روایت می‌کند. هنری از کودکی آرزو داشته یک گانگستر شود به‌طوری‌که گانگستر شدن را از رئیس جمهور آمریکا شدن بهتر می‌دانست. هنری جوان به عنوان صرفاً یک پیشخدمت و راننده برای سازمان جنایی نزدیک محله‌شان... ترجمه از رضا بهادری

در شهر هالوین که کار تک تک شهروندان آن‌ها ساختن شوخی‌های ترسناک مخصوص شب هالوین است، جک که پادشاه کدوتنبل‌های ترسناک و شوخی‌ساز محبوب شهر است از یکنواختی هالوین احساس خستگی می‌کند و هنگامی که تصادفا وارد شهر مخصوص عید خوش کریسمس می شود، با استفاده از ایده‌های عجیب، تصمیم می‌گیرد که کریسمس و هالوین را با هم پیوند بزند. او بابانوئل را می‌رباید و خودش را به جای او می‌گذارد…

فیلم در صحنه‌های اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ می‌برد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هسته‌ای، ماشین‌ها و روبات‌ها عملاً کنترل زمین را به دست گرفته‌اند و مشغول نابود کردن آخرین انسان‌های باقی‌مانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انسان‌نما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده می‌شود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روبات‌ها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسان‌ها نیز …

پدرخوانده با از دست دادن برادرش در جریان فعالیتهای تبهکارانه ی خانواده و مبارزه با دیگر خانواده‌ها و همچنین جداشدن همسرش تصمیم گرفته است تا فعالیتهای خانواده را کاملا قانونی کند. بدین منظور قصد دارد تا شرکتی که درآمد اصلی کلیسای واتیکان را تامین می‌کند خریداری نموده و مدیریتش را به دختر و پسرش واگذار کند. اما این معامله ایست پر سود و سران خانواده‌های مافیایی نیز خواهان شریک شدن در آن هستند. از طرفی در کلیسا نیز دستهایی پنهان در تلاش است تا جلو انعقاد این قرارداد را بگیرد. پدرخوانده نیز برای شریک نکردن سران مافیا تاوان سنگینی را خواهد پرداخت.

یک تکنیک نو ظهور در علم پزشکی، به یک مامور مخفی اجازه می دهد تا ظاهر خود را بطور کامل شبیه یک تبهکار مشهور کرده و از این راه در گروه او نفوذ کند...

«جیمز باند» (مور) مأموریت پیدا می کند تا با «مستر بیگ» (کوتو) مبارزه کند. «مستر بیگ» قصد دارد اعتیاد به هرویین را گسترش بدهد و نیمکره ی غربی کره ی زمین را تحت اختیار خود درآورد...

"مایکل"، که پیشتر در یک برنامه آزمایشی برای ایجاد ابرسربازها شرکت داشته، مجبور می‌شود به عنوان قهرمانی نقاب‌دار با همرزمان سابق خود بجنگد...

ماموریت خواهر و برادر کورتز برای یک جزیره مرموز تعیین می شود، که در آن یک دانشمند ژنتیک و مجموعه ای از بچه های جاسوس رقیب روبرو می شوند.

قسمت دوم فرشتگان چارلی، برمبنای یک مجموعه ی تلویزیونی سال های 1981-1976، پیرو قسمت اول(مگی، 2000).نام کامل فیلم « فرشتگان چارلی 2: با تمام سرعت» . ـ داستان: «دیلن» (باریمور)، «ناتالی» (دیاز) و «الکس» (لیو)، یک بار دیگر به دفتر رئیس شان، «چارلی» (صدای جان فورسایت) فراخوانده می شوند و درجریان تازه ترین مأموریت شان قرار می گیرند: پیدا کردن یک جفت انگشتر که حاوی اطلاعاتی طبقه بندی شده هستند...

داستان سریال درباره شخصیتی با نام مت مورداک می باشد، کسی که در کودکی بینایی خود را از دست داد اما در عوض حواس خارق العاده ای را به دست آورد. حال او در روز به عنوان یکی وکیل، و در شب به عنوان یک ابر قهرمان در نیویورک مدرن با بی قانونی مبارزه می کند...