"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام میکند، مشکلات شروع میشود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانهها و غیره درمیآورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد میکنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را میرباید و او را وادار میکند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامیکه سولوتزو خبردار میشود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشههایش به باد میرود …
در پاریس سارق جواهرات تشنه به خون "راجر سرتت" بوسیله یک گروه مافیای سیسلی از بازداشت پلیس فرار می کند و...
قرن 23 است. کشتی ستاره ای فدراسیون ایالات متحده آمریکا اینترپرایز در حال انجام مانورهای آموزشی معمولی است و دریاسالار جیمز تی کرک به نظر می رسد از این واقعیت که این بازرسی آخرین ماموریت فضایی دوران حرفه ای او باشد، ناامید شده است. اما خان برگشته است. خان - مرتد درخشان زمین قرن بیستم - با کمک گروه تبعیدی خود از ابرمردان ژنتیکی، به ایستگاه فضایی رگولا یک حمله کرد، یک دستگاه فوق محرمانه به نام پروژه پیدایش را دزدید، کنترل کشتی ستاره دیگری فدراسیون را به دست گرفت و در تعقیب اینترپرایز تصمیم گرفت. اجازه نمی دهد هیچ چیز مانع از انجام مأموریت او شود: دریاسالار کرک را بکشد... حتی اگر به معنای آرماگدون جهانی باشد.
پس از اینکه "کاکوپولوس" موفق می شود از اعدام شدن خود به اشتباه جلوگیری کند،پولها و اسبهای "کت استونز" و "هوچ بسی" را می رباید و...
«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامهی «دیلی باگل» کار میکند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک تودهی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او میچسباند و «پیتر» را متوجه نیمهی تاریک وجودش میکند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه میگذارد...