در نیو یورک، گروهی چهار نفره از سارقان مسلح یک قطار زیرزمینی را دزدیده و مسافران را گروگان می گیرند و در ازای جان آن ها مطالباتی دارند

«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری می‌خواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیس‌جمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمی‌اش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخه‌ای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه می‌کند. عملیات نجات با موفقیت انجام می‌شود،

«دون دیه گو د لاوگا» یا همان «زورو» (هاپکینز)، پس از قتل همسر و تصاحب دخترش، «النا» به دست دشمن و رقیبش، «دون رافائل مونته رو» (ویلسن)، می‌خواهد از او انتقام بگیرد. پس از تحمل بیست سال زندان، قهرمان افسانه‌ای یک جوان گم نام و کم تجربه به نام «الخاندرو موری یتا» (باندارس) را تربیت می‌کند تا با «مونته رو» رو به رو شود.

فرانک مارتین که متخصص در انتقال انواع محموله‌هاست، این بار باید یک پسربچه‌ی ۶ساله را به مدرسه ببرد و به خانه بیاورد. اما زمانی که این کودک به گروگان گرفته می‌شود، فرانک باید از مهارت‌های خاص خودش برای آزادی او استفاده کند...