داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و ...

بالاخره علاءالدین با وجود تمام نگرانی‌هایش از آینده تصمیم می‌گیرد با پرنسس جاسمین (به انگلیسی: Jasmine) ازدواج کند. اما زمانی که ۴۰ دزد بغداد مراسم عروسی او را برای دزدیدن عصای جادویی برهم می‌زنند، علاءالدین تلاش می‌کند تا جلوی آن‌ها را بگیرد و…