از نخستین فیلم های بلند داستانی رزنبرگ، اثری خشن، تلخ، سرد و مؤثر است که با دیگر فیلم های «فرار از زندان» تفاوت هایی اساسی دارد. بی تردید نیومن برای بازی در این نقش شایسته ی دریافت اسکار بود که از او دریغ شد. این فیلم در ایران با نام های «لوک تسلی بخش» و «لوک خونسرد» نیز شناخته می شود. ـ داستان: «لوک جکسن» (نیومن) به جرم شکستن دستگاه های پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب امریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم می شود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت «درگلاین» (کندی)، زندانی گردن کلفت، قرار می گیرد. اما خیلی زود حس احترام «درگلاین» را جلب می کند و با هم اقدام به فرار می کنند...

ذهن آزرده سیلوستره استالونه که تازه از جنگ ویتنام برگشته در دهکده رفیق صمیمی اش که جلوی چشمانش در جنگ جان باخت مورد آزار یک پلیس از دهکده میشود که بعد از آن ماجرا...

۴ دوست در باغ وحشی در نیویورک زندگی می‌کنند: الکس (شیر)، مارتی (گوره خر)، ملمان (زرافه) و گلوریا (اسب آبی). با گم شدن یکی از آن‌ها بقیه به دنبال او اسیر شده و به طور ناخواسته داخل قفس به آفریقا برگردانده می‌شوند و در همین حین یک اتفاق در دریا آن‌ها را به سمت سواحل ماداگاسکار می‌کشاند. آن‌ها با ورود به دنیای وحش با یک بومی ماداگاسکاری که نوعی میمون است آشنا می‌شوند. سرانجام قهرمان داستان ما با واقعیت‌های مقدر شده طبیعت مواجه می‌شود و…

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.