وقتی کورالین به خانهای قدیمی نقل مکان میکند، احساس میکند مورد نارضایتی و بیتوجهی والدینش قرار گرفته است. او دری مخفی با راهرویی آجری پیدا میکند. در طول شب، او از راهرو عبور میکند و دنیایی موازی را مییابد که در آن همه به جای چشم، دکمه دارند با پدر و مادری مهربان و تمام رویاهایش به حقیقت میپیوندند. وقتی مادر دیگر از کورالین دعوت میکند تا برای همیشه در دنیای او بماند، دختر امتناع میکند و متوجه میشود که واقعیت جایگزینی که در آن به دام افتاده است، تنها ترفندی برای به دام انداختن او است.
گورو تبهکاری است که با شنیدن خبر دزدیده شدن هرم بزرگ جیزه تصمیم میگیرد تا برای تحت تأثیر قرار دادن رئیس بانکی که از آن برای کارهایش وام میگیرد، ماه را بدزدد…
وقتی اختراع اسرارآمیز ون هلسینگ، «پرتو هیولاسازی» به هم میریزد، دراک و دوستان هیولاییاش همگی به انسان تبدیل میشوند و جانی تبدیل به یک هیولا میشود. در بدنهای جدید و نامتناسب خود، دراک، از قدرتهایش سلب شده، و جانی پرجنبوجوش، عاشق زندگی بهعنوان یک هیولا، باید با هم متحد شوند و قبل از اینکه دیر شود، و قبل از اینکه یکدیگر را دیوانه کنند، در سراسر جهان در جستجوی درمان باشند…
آلوین و سیمیون و تئودور به میامی سفر میکنند تا مانع خواستگاری دیو از سامانتا شوند…
ساکنان سبز رنگ و مهربان سیارهی ۵۱، همیشه در وحشت از حمله ساکنان سیارههای دیگر به سرزمینشان بسر میبرند. وقتی که کاپیتان چارلز بیکر سفینهاش را در سیاره ۵۱ فرود میآورد، تصور نمیکند که به سیارهای آباد و با ساکنانی سبز رنگ وارد شده است و وقتی که کاپیتان و اهالی سیاره یکدیگر را میبینند، توهم و ترس متقابل از موجودات ناشناخته اوج میگیرد و ماجراها آغاز میشوند…در این میان، جوانی که به اکتشاف در سیارات دیگر علاقمند است، به کاپیتان بیکر کمک میکند تا بتواند سیاره ۵۱ را ترک کند و …
داستان فیلم در مورد چند خواهر و برادر است که پدر و مادرشان به تعطیلات رفته اند و انها در خانه تنها هستند. تا اینکه یک شب گروهی ازموجودات فضایی در کنار منزل آنها فرود می آیند و میخواهند دنیا را تسخیر کنند … ...
آلوین، تئودور و سایمون برای حفظ برنامه موسیقی مدرسه وظیفه دارند جایزه ۲۵ هزار دلاری مسابقات موسیقی بین مدارس را ببرند. آنها که خود را برنده بیچون و چرای مسابقات میدانستند نزدیک به زمان برگزاری با گروهی حرفهای متشکل از سه سنجاب دختر به نام چیپتز روبرو میشوند. در ابتدا دو گروه با هم سر ناسازگاری دارند اما بعدها متوجه میشوند که میتوانند دوستهای خوبی برای هم باشند و…
چارلی و دان دو دوست قدیمی و صمیمی با هم یک شرکت کوچک بازرگانی را اداره می کنند. همسر دن پس از شش سال طلاق به همراه دو بچه ی دان برمیگردد و سرپرستی از آنها را برای مدتی به او میسپارد حال این دو دوست قدیمی که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشته اند و تمام عمرشان را نیز در بی خیالی گذرانده اند بادردسرهای زیادی روبرو می شوند ...