پیرمردی در شهری بزرگ زندگی می‌کند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می‌برد. خانه‌ی کوچک او در میان آسمان خراش‌هایی است که هر روز بلندتر می‌شوند و اکنون شهرداری می‌خواهد خانه‌ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه‌اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه‌اش وصل کرده است به پرواز در می‌آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله‌ی همسایه نیز با او همراه می‌شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می‌کنند.

جزیره‌ای در جنوب ژاپن. «سوسوکه» پسر بچه‌ای پنج ساله است که همراه مادرش در خانه‌ای کوچک بالای صخره‌ای مشرف به یک شهر کوچک بندری زندگی می‌کند. او با یک ماهی قرمز کوچولوی دختر به نام «پونیو» دوستی پیدا می‌کند که آرزو دارد انسان بشود.

هیدز با نیروی شیطانیش، هرکول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می کند و به زمین می‌فرستد و تا زمانی که هرکول قهرمان واقعی نشود، نمی‌تواند نزد خدایان بازگردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می‌شود تا شهر را از وجود هیولایی غول‌آسا نجات دهد و در این میان عاشق مگ (به انگلیسی: Meg) می شود که…

دختر نوجوانی به نام آلیس وارد دنیایی جادویی شده. آیا او می‌توان به خانه بازگردد؟ نه تا زمانی که ملکه قلب‌ها جلوی راه او را گرفته است…

دو سگ خالدار به نام‌های پانگو و پردیتا صاحب ۱۵ توله می‌شوند. زن شیطان صفتی به نام کرولا که به شدت به پالتو پوست علاقه دارد درصدد برمی‌آید تا توله‌ها را برباید و از پوستشان پالتو درست کند، اما پانگو و پردیتا با کمک سگ‌های دیگر…

یک روباه جوان به نام تاد و یک سگ شکاری به نام کوپر در فصل تابستان و در فصل شکار با هم آشنا و دوست می‌شوند. اما با پایان یافتن فصل تابستان و اتمام فصل شکار از هم جدا می‌شوند و سگ شکاری با صاحب خود به منزل خود می‌روند. در بهار سال آینده، این دو باز هم همدیگر را می‌بینند اما این بار این سگ، تبدیل به یک سگ آموزش دیده شده است و ناخود آگاه با روباه و حیوانات دیگر، دشمن شده است. اما…

سگی به نام لیدی در خانه پیرزنی مهربان زندگی می‌کند و بر حسب اتفاق ناگواری از خانه بیرون رانده می‌شود. در ادامه لیدی با سگی دو رگه از پایین شهر که خود را ترمپ می‌نامد آشنا می‌گردد و این آشنایی…

اِلا دختر زیبایی است که به تازگی مادر خود را از دست داده است و حال باید نامادری پلید و دو دختر عجیبش را در کنار خود بپذیرد. دیری نمی‌گذرد که پدر اِلا نیز از دنیا می‌رود و او بیش از پیش مورد ظلم نامادری و دو خواهرخوانده‌اش قرار می‌گیرد. سیندرلا که پژمرده و آسیب‌پذیر شده، در جنگل با مرد غریبه‌ای آشنا می‌شود که مسیر زندگی‌اش را به طور کامل دستخوش تغییر می‌نماید…

در یک شب زمستانی در باغ وحشی در فلوریدا وقتی حیوانات آنجا را به مقصد سیرک ترک می‌کردند، فیل مادری مدام در تب و تاب رسیدن فرزندش مدام به پشت سرش نگاه می‌کرد! آری او مادر دامبو قهرمان داستان بود. پستچی حامل دامبو در آسمان ابری آن شب راه را گم کرده بود و نتوانست به موقع خود را به باغ وحش برساند و این اتفاق وحشتناک سکوی پرتابی برای دامبو گشت و او اولین فیل پرنده جهان شد! آری دامبو تنها ماند و به خاطر گوش‌های پهنش مورد تمسخر فیل‌های دیگر قرار گرفت، تنها دوست او موش کوچکی به اسم تیموتی بود (که با دیدن گریه کردن‌های دامبو در خلوت، متاثر شده بود و قصد کمک کردن به او را داشت) ولی ناامید نشد تا سرانجام به کمک دوستانش به آنچه که می‌خواست رسید هر چند که خیلی دور از ذهن بود …

سنباد، ملوان افسانه هفت دریا، از سوی خدای اریس، مامور به سرقت بردن کتاب صلح شده است. او باید در این حین به قلمروی خود رفته و دوست دوران کودکی خود، شاهزاده پروتئوس را نجات دهد.

بچه گربه‌ای بی‌خانمان به نام اولیور در خیابان‌های نیویورک سرگردان است و به گروهی از سگ‌های بی‌خانمان که از دیگران دزدی می‌کنند می‌پیوندد. در این دنیای تبهکارانه او با دختری ثروتمند به نام جنی آشنا می‌شود و زندگی‌اش برای همیشه تغییر می‌کند…

بچه گربه‌ای سر راهی توسط مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ می‌شود. این بچه‌گربه در این مرکز با یک تخم‌مرغ به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا می‌شود و با یکدیگر پیمان برادری می‌بندند. از همان کودکی آن دو در جستجوی لوبیای سحرآمیز بودند و برای به‌دست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقت‌های کوچک و سر انجام بزهکاری می‌زدند.

حیواناتی که از باغ‌وحش بیرون آمده بودند حالا در تلاش برای بازگشت دوباره به نیویورک هستند، اما به طور اتفاقی سر از آفریقا در می‌آورند. جایی که الکس با خانواده خود ملاقات می‌کند و این شروع اتفاقات جالبی است که برای آن‌ها در ادامه داستان رخ می‌دهد…

هورتون در جنگل نول مشغول آب‌تنی است و در همین هنگام از یک توده‌ی گردوغبار، صداهای عجیبی می‌شنود. بعدا هورتون درمی‌یابد که آن توده، برای محافظت از شهر هوویل و تمام ساکنان میکروسکوپی آن است. شهری که شهردارش، ند بر آن حکومت می‌کند. وی یک زن مهربان دارد و ۹۶ دختر و یک پسر هم دارد به نام جوجو که قرار است شهردار آینده‌ی شهر «هوو» بشود. ند با هورتون توافق می‌کند که برای محافظت و حمایت از آن‌ها، مکانی امن در نظر بگیرد. البته این‌کار هورتون، باعث تمسخر وی از طرف بقیه جانوران جنگل می‌شود و…

استریکس به همراه دوستان خود به نبرد با جنگاوران رومی می‌پردازند و در این راه از نیروهای سحرآمیز خود استفاده می‌کنند و…

حالا دیگر الیوت قصد ازدواج با جیزل را دارد ولی قبل از آن باید مشکلی که برای آقای وینی پیش آمده است را حل کند. او توسط گروهی از دزدان ربوده شده است و…