فیلم در صحنههای اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ میبرد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هستهای، ماشینها و روباتها عملاً کنترل زمین را به دست گرفتهاند و مشغول نابود کردن آخرین انسانهای باقیمانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انساننما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده میشود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روباتها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسانها نیز …
کارآگاه «جیمی دوئل» (جین هاکمن) به همراه دستیارش بادی روسو (روی شیدر) از محموله هروئینی که قرار است به نیویورک وارد شود، مطلع شده و قصد دارند جلوی آن را بگیرند. از طرفی رئیس فرانسوی قاچاقچیان بنام «آلن چارنیر» (فرناندو ری) قصد دارد به هر قیمتی شده محموله را به مقصد برساند...
میلیونری خبیث معروف به «گلدفینگر» (فروبه)، به همراه گروهی از تبهکاران بین المللی از جمله «پوسی گالور» (بلکمن)، با طرح نقشه ای هوشمندانه قصد سرقت خزانه ی طلای «فورت ناکس» را دارد. اما «جیمز باند» (کانری) موفق می شود نقشه های او را عقیم بگذارد...
بولیت از منادیان واقع گرایی خیابانی فیلم های پلیسی آخر دهه ی 1960 و دهه ی 1970 در سینمای آمریکا است، به اضافه ی یک صحنه ی تاریخ ساز و مشهور تعقیب و گریز هیجان انگیز با اتومبیل به طول یازده دقیقه و بازی مکویین در نقشی جذاب و انگ زمانه. ـ داستان: «ستوان بولیت» (مکویین)، کارآگاه پلیس سن فرانسیسکو، مأمور محافظت از «جانی راس» (رنلا) عضو سندیکای تبهکاران می شود که قرار است علیه هم دستانش شهادت بدهد. «والتر چالمرز» (وون)، معاون دادستان، «بولیت» را تهدید می کند که اگر «راس» بمیرد، او نیز کارش را از دست خواهد داد و خیلی زود «راس» کشته می شود...
یک نوع بیماری وارد زمین شده و کودکان به آن مبتلا شدند در این حین افرادی کودکان را جمعآوری میکنند و به آنان میگویند که میتوانند بیماری زخم کیهانی را درمان کنند و سپس آنان را به چشمهای میبرند و به همه میگویند از آبی که خاصیت طلسم کردن را دارد بنوشند تا آنان را سربازان خویش کنند. در این حین شخصیتی به نام کلود که خود را مسئول این اتفاق میداند برای نجات کودکان به دنبال آنان میگردد تا آنان را نجات دهد و ...
سال 1962. چهار دوست برای گذراندن شبی گرد می آیند: «استیو» (هوارد) مشتاق رفتن به دانشگاه است؛ «کورت» (دریفوس) برای ترک شهر تردید دارد؛ «جان» (له مات) قهرمان مسابقات اتوموبیل رانی است و «تری» (اسمیت) در پی سرگرمی های دوران جوانی...
«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود ...
«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.
یکی از سلاطین قاچاق مواد مخدر که به دام مأموران افتاده، پس از گریز، ترتیب یک حمله به عامل دستگیری اش را می دهد، که از دوستان «جیمز باند» (دالتن) است. «باند» نیز برای انتقام جویی به تعقیب او می پردازد و در نهایت امپراتوری اش را متلاشی می کند.