جوانی به نام «جمال» کودکی خود را در خيابان‌ها و حلبی آبادها گذرانده و عشقی رؤيايی به دختری به نام «لتيکا» دارد. جمال فرصت اين را می‌يابد که در مسابقه تلويزيونی «چه کسی ميليونر می‌شود؟» شرکت کند. او تا آخرين سئوال اين مسابقه پيش می‌رود اما وقت مسابقه به پايان می‌رسد و ادامه آن به برنامه آينده موکول می شود. در اين هنگام پليس که به پاسخ‌های صحيح جمال شک کرده و موفقيت وی را تقلب می‌داند و او را دستگير می کند. در زمانی که او بازجویی می شود، ماجرایی از زندگی‌اش را تعریف میکند، ماجراهایی که نشان می دهد چرا جواب سوال‌ها را می داند.

بلژیک سال 1930."گبریل ون در مال" دختر سرکش جراحی مشهور است که تصمیم می گیرد زندگی سطح بالای خود را رها کرده و به یک صومعه می پیوندد تا به عنوان یک راهبه در کنگو کار کند.پس از گذراندن مدتی در یک آسایشگاه روانی در نهایت به کنگو فرستاده می شود و...

دختر بچه‌ای به نام سوفی به طور اتفاقی با غول بزرگ مهربانی آشنا می‌شود که در شهر به دنبال غذا است. در حالی که بقیه غول‌ها با پیدا کردن محل زندگی انسان‌ها، قصد دارند که به انگلستان حمله کنند و تمامی کودکان آنجا را بخورند. حال سوفی و غول بزرگش سعی می‌کنند که مانع انجام این عمل شیطانی شوند.