دی پسر کنت دراکولا پادشاه افسانهای خون آشامها است . او نیمه خون آشام و نیمه انسان است زیرا مادرش انسانی معمولی بوده. دی به عنوان شکارچی خون آشامها به شکار خون آشامهای خبیث میپردازد...
چهار قهرمان کوچک میخواهند با استفاده از قدرت اجداد پدریشان که انتقام جویان اصلی میباشند، موجودی پلید بنام "اولترون" را سرنگون سازند...
گروهی شبه نظامی به نام “E.S.W.A.T” در آرمانشهری به نام “المپوس” به همراه انسانها، سایبورگها و انسانهای مهندسی شده تلاش میکنند زندگی کاملی در کنار یکدیگر داشته باشند. اما تعدادی حمله تروریستی که توسط سایبورگها و انسانها انجام میشود شهر را دچار آشوب میکند…
یک دانشمند به نام تنما ربات جوان به نام آسترو با قدرتهای باورنکردنی را خلق میکند. پسری که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار میدهد و اکنون آسترو باید با تمام نیرویش شهر را نجات دهد…
زمانی که آقای «اسپیسلی» به آقای «جتسن» ترفیع میدهد تا در کارخانهای در سیارهای دوردست بهعنوان مدیر تولید فعالیت کند او مجبور میشود که خانوادهاش را نیز با خود به سیاره دوردست ببرد و این کار مشکلات خانوادگی برای او به وجود میاورند و او غافل از این است که چه مسائلی پشت پرده ماجرا هستند… ...