وقتی کورالین به خانهای قدیمی نقل مکان میکند، احساس میکند مورد نارضایتی و بیتوجهی والدینش قرار گرفته است. او دری مخفی با راهرویی آجری پیدا میکند. در طول شب، او از راهرو عبور میکند و دنیایی موازی را مییابد که در آن همه به جای چشم، دکمه دارند با پدر و مادری مهربان و تمام رویاهایش به حقیقت میپیوندند. وقتی مادر دیگر از کورالین دعوت میکند تا برای همیشه در دنیای او بماند، دختر امتناع میکند و متوجه میشود که واقعیت جایگزینی که در آن به دام افتاده است، تنها ترفندی برای به دام انداختن او است.
یک سگ سفید آمریکایی از نژاد شفرد به نام تیزپا بیشتر زندگی خودش را در یک سریال تلوزیونی در نقش یک سگ قهرمان بازی کرده است ولی بر اثر یک حادثه از گروه جدا شده و در خیابانهای نیویورک سرگردان میشود. او به همراه یک گربه و یک همستر در جستجوی راه خانه است و در همین راه است که تیزپا متوجه می شود که او واقعاً یک قهرمان قدرتمند نیست و قادر به انجام دادن کارهای خارق العاده نیست اما…