“ژان والژان” که متهم به جرم کوچکی شده، بقیه عمر خود را محکوم است و توسط افسر پلیس بی رحمی به نام “ژاور” تحت تعقیب است…
بعد از سقوط فضاپیمایی در یک سیاره به ظاهر بی جان خدمه آن سعی در در شناخت بیشتر سیاره میکنند ، آنها به زودی متوجه میشوند که برای زنده ماندن باید هر چه زودتر سیاره را ترک کنند.
قرن چهل و یکم. «باربارلا» (فاندا) از طرف رئیس کل کره ی زمین (دوفن) مأمور می شود تا به ستاره ی شمالی برود و دانشمندی به نام «دوران دوران» (اوشی) را بیابد، چون سلاح اختراعی او ممکن است به دست جنگ طلبان بیفد و صلح و آرامش دیرینه ی هستی را بر هم زند...
پس از تهی شدن منابع زمین در طول قرنها، بقای نوع بشر مستلزم مهاجرت به فضا است. یک گروه اعزامی بینالمللی بهسرعت برای یافتن یک سیاره جدید مناسب تشکیل میشود، اما وقتی نقشهها به هم میریزد، خدمه ناگهان بدون برق در یک سیاره عجیب و غریب سرگردان میشوند، جایی که چیزی غیرقابل تصور در کمین است.