دختر جادوگر جوانی به دلایلی مجبور میشود مستقل زندگی کند. در این راه او خود را در زندگی سخت اجتماعی میبیند، که برای زندگی در این شرایط او از قدرت خود استفاده میکند و شروع به کار میکند، کاری که ماجراهای زیادی را برای او پیش میآورد. کار او پیک هوایی است...
وقتی اختراع اسرارآمیز ون هلسینگ، «پرتو هیولاسازی» به هم میریزد، دراک و دوستان هیولاییاش همگی به انسان تبدیل میشوند و جانی تبدیل به یک هیولا میشود. در بدنهای جدید و نامتناسب خود، دراک، از قدرتهایش سلب شده، و جانی پرجنبوجوش، عاشق زندگی بهعنوان یک هیولا، باید با هم متحد شوند و قبل از اینکه دیر شود، و قبل از اینکه یکدیگر را دیوانه کنند، در سراسر جهان در جستجوی درمان باشند…
لایتینگ مک کوئین، ماشین مسابقهای خوشعکس است که همیشه برای پیروز شدن مسابقه میدهد. مک کوئین در راه رسیدن به محل مسابقات قهرمانی جام پیستون در کالیفرنیا برای مسابقه دادن با دو رقیب دیرینه، به طور غیر منتظرهای خود را در جاده ۶۶ شهر رادیاتور اسپرینگ مییابد و با شخصیتهای این شهر آشنا میشود و درمییابد که زندگی همانند یک سفر است نه خط پایان و جز برنده شدن، چیزهای مهم دیگری نیز در زندگی وجود دارد …
۴ دوست در باغ وحشی در نیویورک زندگی میکنند: الکس (شیر)، مارتی (گوره خر)، ملمان (زرافه) و گلوریا (اسب آبی). با گم شدن یکی از آنها بقیه به دنبال او اسیر شده و به طور ناخواسته داخل قفس به آفریقا برگردانده میشوند و در همین حین یک اتفاق در دریا آنها را به سمت سواحل ماداگاسکار میکشاند. آنها با ورود به دنیای وحش با یک بومی ماداگاسکاری که نوعی میمون است آشنا میشوند. سرانجام قهرمان داستان ما با واقعیتهای مقدر شده طبیعت مواجه میشود و…
مانی، دیگو و سید درمی یابند، که عصر یخبندان رو به اتمام است و برای همین، با حیوانات دیگر برای رفتن به اراضی مرتفعتر، همراه میشوند. اما…
بچه گربهای سر راهی توسط مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ میشود. این بچهگربه در این مرکز با یک تخممرغ به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا میشود و با یکدیگر پیمان برادری میبندند. از همان کودکی آن دو در جستجوی لوبیای سحرآمیز بودند و برای بهدست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقتهای کوچک و سر انجام بزهکاری میزدند.
یک دانشمند به نام تنما ربات جوان به نام آسترو با قدرتهای باورنکردنی را خلق میکند. پسری که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار میدهد و اکنون آسترو باید با تمام نیرویش شهر را نجات دهد…